سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[پیمان] دوستی را نگه دار، گرچه دیگری آن را نگه ندارد . [امام علی علیه السلام]
رسم لاله ها
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حکومت مرتجع

مرتجع ترین حکومت مدرن

 

واژه های «دولت»، «حکومت» و «حاکمیت» اگرچه جزو واژه ها و اصطلاحات مربوط به عصر  جدید و مدرن است، اما حکومت و حاکمیت بر مردم از زمانی آغاز شد که انسان، اجتماعی شده و به صورت متمرکز در شهرها زندگی جمعی خود را شروع کرد. البته نوع حکومت و حکمرانی در جوامع مختلف متفاوت بوده است و حکمرانی بر مردم در ذیل عناوینی چون، حاکمیت پادشاهی و سلطنت، امپراتوری، خلافت و ... که از اشکال قدیمی حکومت است، انجام می گرفته است. در حال حاضر نیز، علی رغم اضمحلال این نوع روش های حکومتی، باز هم قسمی از پادشاهی را در نقاط مختلف جهان می توان مشاهده کرد. جالب تر اینکه، این نوع حکمرانی در کشورهای پیشرفته و مدرن امروزی غرب کماکان رایج است. اگر چه شاید بسیاری بپندارند که پادشاهی و سلطنت در این کشورها فقط جنبه تشریفاتی داشته و آن هیبت و اقتدار گذشته وجود ندارد، اما واقعیت این است که ما امروز همان سلطنت و پادشاهی گذشته را با همان قدرت و اقتدار و دیکتاتوری آن دوران، در این کشورها مشاهده می کنیم، که حکومت پادشاهی بریتانیا یکی از این نوع حکومت های مرتجع در عصر جدید است. در این نوشتار سعی شده که این موضوع، مستنداً و بنا به استناد به قوانین خود این کشور مورد بررسی قرار گیرد، تا با ذکر اختیارات بی حد و حصر پادشاه و ملکه بریتانیا، ثابت گردد که کشوری که دم از دموکراسی، حقوق بشر، رأی مردم، مخالفت با استبداد و دیکتاتوری و ... می زند، خود هنوز به لحاظ نوع حکومت و حکومتداری مانند قرون وسطی عمل می کند. این در حالی است که حتی، در بسیاری از کشورهای جهان سومی نیز دیگر خبری از اختیارات بی حد و حصر پادشاه یا ملکه وجود ندارد. برابر آمار سازمان ملل، هفت کشور پیشرفته غربی در جهان دارای سیستم پادشاهی آن هم با سبک و سیاق قرون وسطایی هستند! که یکی از آنان، کشور بریتانیا است که به آن می پردازیم:

1-
ساختار حکومت و دولت در بریتانیا

قبل از ورود به این بحث باید اشاره شود که بسیاری از مردم جهان و حتی ایران به اشتباه یا سهواً کشور بریتانیا را انگلستان یا انگلیس می نامند، در حالی که انگلستان، فقط یک بخش از این کشور است که با سه بخش اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی، مجموع کشور بریتانیا را تشکیل می دهد و نام رسمی و بین المللی آن «پادشاهی متحد» یا «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی» با علامت اختصاری و بین المللی (UK) می باشد. نوع حکومت برابر قوانین این کشور، پادشاهی مشروطه است. قوه مقننه در این کشور از دو مجلس قانون گذاری (مجلس عوام) با 635 عضو (برای مدت پنج سال) و (مجلس عیان) با 1000 عضو تشکیل شده است. در این کشور هر حزبی که بیشترین کرسی مجلس عوام را به خود اختصاص دهد با انتخاب و اجازه شاه یا ملکه به سمت نخست وزیری منصوب می شود. در کل، پادشاه یا ملکه، رئیس کشور بوده و اختیارات بی حد و حصری دارد. منصب پادشاهی در این کشور بر اساس «نسب خونی» است و مردم حق انتخاب پادشاه یا ملکه را ندارند. قانون اساسی این کشور هیچگاه به صورت مدون در نیامده است و در مواقع نیاز کشور و طبق شرایط روز، از طریق تصویب پارلمان، رأی عمومی و یا حتی توسط شاه و ملکه قوانین جدید تصویب می شود. در این کشور، چند حزب سیاسی فعالیت می کنند که مهمترین آنان عبارتند از: احزاب محافظه کار، کارگر، آزادیخواه، دموکرات لیبرال و حزب ملی اسکاتلند.

2-
جایگاه شاه و ملکه در ساختار قدرت

الف) مقامی تشریفاتی یا مقامی با اختیارات بی حد و حصر

بر خلاف تصور بسیاری از مردم جهان از جمله خود مردم بریتانیا، مقام پادشاه و ملکه در انگلیس نه تنها تشریفاتی نیست، بلکه شاه از اختیارات بی حد و حصری برخوردار بوده که کمتر حاکمی در جهان، حتی در کشورهای عقب مانده امروزی، از آن برخوردار است. به عبارتی، در پس پرده ظاهر مدرن و امروزی ساختار حکومتی بریتانیا، این کشور دارای نوعی ساختار حکومتی قرون وسطایی است و پادشاه و ملکه از همان اختیارات و قدرتی برخوردارند که اسلاف گذشته شان از آن برخوردار بوده اند. فقط قدرت شاه یا ملکه در لفافه رنگ و لعاب ظاهری ای چون مجلس، دولت، انتخابات و... پنهان شده و اعمال می گردد. می توان گفت: دموکراسی، حق رأی، انتخابات، حقوق بشر و ... با استناد به قوانین خود بریتانیا، عوام فریبی و فریبکاری ای بیش نیست.

ب) نحوه انتخاب پادشاه

یکی از دلایل اصلی دیکتاتوری و استبداد حکومت در بریتانیا همین نحوه تعیین پادشاه یا ملکه به این مقام است که کلاً انتصابی است. انتصابی که نه تنها انتخابی در آن نیست،بلکه همان گونه که گفتیم فقط بر اساس «نسب خونی» و به صورت موروثی است. این انتصاب، از قرن ها پیش به همین روش امروز بوده و هیچ تغییری نیز نداشته است. عزل و برکناری پادشاه یا ملکه درحقوق بریتانیا پیش بینی نشده است و هیچ مرجعی به عنوان ناظر، حق و جرئت تشخیص ناتوانی و عزل پادشاه و ملکه را از مقام سلطنت ندارد. ظاهراً فقط مرگ و ناتوانی جسمی پادشاه و ملکه باعث عزل آنان از این مقام می شود! که این مسئله، با توجه به قدرتی که شاه و ملکه در ساختار حکومتی بریتانیا دارند، نشان از استبداد و دیکتاتوری مطلق در ساختار حکومتی این کشور دارد. چراکه مردم این کشور در انتخاب شاه یا ملکه خود هیچ نقشی ندارند.






نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » رسم لاله ها ( سه شنبه 90/11/4 :: ساعت 12:2 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حکومت مرتجع
کرب و بلا
اشاره
« امر به معروف و نهی از منکر واجب فراموش شده »
« امر به معروف و نهی از منکر واجب فراموش شده »
راز آیینهها
ایرانیان مخترع باتری هستند
گزیده ای از زندگینامه سردار شهید نور علی شوشتری
زندگینامه حضرت مهدی(ع)
مقدس ترین شغل خانمها
سلام

>> بازدید امروز: 21
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 8634
» درباره من

رسم لاله ها

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب